طبق برنامه فصل پاییز باشگاه کاویان برای برگزاری برنامه بازدید از مرداب هَسَل و دریاچه ارواح، ساعت ۱۶:۳۰ روز سه شنبه ۱۶ آبان ماه با یک دستگاه اتوبوس ویآیپی به همراه ۱۵ نفر از همنوردان به سمت شهرستان چالوس حرکت کردیم. روز چهارشنبه ساعت ۷ صبح در پایانه چالوس پیاده شده و با یک دستگاه مینی بوس، به سمت روستای طلاجو واقع در ۷ کیلومتری جنوب غرب چالوس، به راه افتادیم.
چندین مسیر برای رسیدن به مرداب هسل وجود دارد که سادهترین آن جادهای است خاکی، که پایینتر از روستای طلاجو، از بزرگراه تهران- شمال به سمت مرداب میرود. اما ما پیمایش را از روستا آغاز کردیم و در دل جنگلهای مشعل به پیش رفتیم. حدود ۴ کیلومتر پیمایش تا مرداب از بین درختانی که شبیه شعلههای آتش قد برافراشته بودند.
صبحانه را در نیمه راه خوردیم و ساعت ۱۰:۱۰ به مرداب رسیدیم.
سطح مرداب پوشیده شده از سرخس آبی یا آزولا، که مانند فرشی بر روی سطح مرداب گسترده شده، بود. در فصل پاییز، این گیاه به رنگ قرمز در میآید و جذابیت مرداب را دوچندان میکند. گرچه در اواسط آبان بودیم اما تقریباً تمام جنگل سبز بود و چهره پاییز دیده نمیشد.
یک ساعت و ربع اطراف مرداب استراحت و عکاسی کردیم و با تصمیم دوستان بنا شد ناهار را در کنار دریا صرف کنیم. ساعت ۱۲:۳۰ با مینیبوس به سمت روستای ونوش در شهر نوشهر به راه افتادیم.
ساعت ۱۳:۳۰ به روستای ونوش رسیدیم، در هوای ابری و در کنار دریای خزر ناهار را خوردیم. محل شب مانی، ویلایی بود که در نزدیکی جاده نور به نوشهر قرار داشت.
صبح پنجشنبه ساعت ۵:۳۰ بیدار شدیم و پس از خوردن صبحانه، ساعت ۷:۱۵، سوار بر نیسان تا جنگلبانیِ ابتدای مسیر دریاچه ارواح رفتیم و ساعت ۷:۳۰ پیمایش خود را آغاز کردیم.
از ساختمان جنگلبانی تا دریاچه راهی به طول ۱۰ کیلومتر وجود دارد که با توجه به شکسته شدن پل ابتدای مسیر و همچنین افتادن درختی بر روی جاده، امکان تردد خودرو وجود نداشت و همین موضوع سبب آرامش و خلوتی این منطقه از جنگل های هیرکانی شده بود.
مسیر بسیار زیبا و کاملاً مشخص بود؛ بجز یک دو راهی در اواخر مسیر که در آنجا تابلوی «پروژه آب بندان دشت ممرز» قرار دارد و باید به سمت چپ رفت. ساعت ۱۱:۳۰ به دریاچه ارواح رسیدیم. زیبایی فوقالعاده دریاچه، اعضای تیم را به شگفتی واداشته بود و از دیدن این طبیعت بکر و دیدنی حیرت زده بودند.
دریاچه حدود ۵۰۰ متر از سطح دریا ارتفاع دارد، و بنابراین تقریباً تمام مسیر به سمت دریاچه، شیب ملایمی رو به بالا دارد. وسعت دریاچه نیز حدود ۱۵ هکتار است، و وجود درختانی که فقط بخشی از تنه آنها در دل دریاچه باقی مانده، همراه با مه، فضایی شگفت انگیز و تا حدی دلهره آور را به وجود آورده است.
با صرف ناهار و استراحت، نیمی از اعضای تیم به پیمایش دور دریاچه پرداختند که با توجه به بوتههای انبوه خار و باتلاق ها و درختان افتاده و نبودن مسیر پاکوب، به سختی انجام شد.
ساعت ۱۵:۱۵ تصمیم به بازگشت گرفتیم.
در طول مسیر برگشت، به همت همنوردان، بخشی از زبالههای مسیر جمع آوری و به روستای نارنجبُن در جنوب روستای ونوش منتقل شد. ساعت ۱۷:۳۰ در نارنجبن سوار بر نیسان شدیم و به ونوش بازگشتیم.
روز جمعه بعد از خوردن صبحانه و بستن کولهها، به ساحل رفتیم. ساعت ۱۳ به کنار جاده آمدیم تا سوار بر اتوبوس به سمت مشهد حرکت کنیم. صبح شنبه ساعت ۵:۴۵ به مشهد رسیدیم و همگی شادمان از دیدن منطقه ای زیبا و بکر و خاطره ای خوش و ماندگار از سفری متفاوت، به سلامت از یکدیگر خداحافظی کردیم.
سرپرست برنامه و گزارش نویس: محسن دلاوری
سرقدم: علی صنعتی
عقبداران: محمدحسین ایزدپناه، وحید سارانی و مسعود خداداد
عکاس: مسعود خداداد